كارگردان: ديويد سورن، صداپيشگان: رايان رينولدز(صداي تلو/توربو)، پل جياماني(صداي چت)، مايكل پنا(صداي تيتو)، ساموئل ال.جكسون(صداي تازيانه)، لوئيس گازمن(صداي آنجلو)، بيل هيدر (صداي گايگگن)، 96 دقيقه. درجه نمايشي: PG
**«هيچ رويايي آنقدرها بزرگ نيست و هيچ روياپردازي آنقدرها كوچك نيست.» از فيلم "توربو"
فيلم انيميشن بلند داستاني "توربو" در زماني به نمايش عمومي درآمده كه دو رقيب قدرتمندش، "از من متنفر باش 2" و "دانشگاه هيولاها"، در حال اكران عمومي در سينماهاي آمريكاي شمالي هستند.
مزيت "توربو" بر دو انيميشن ياد شده، تازگي آن است. "از من متنفر باش 2" و "دانشگاه هيولاها" انيميشنهاي دنبالهاي هستند كه صرفا باهدف پر كردن حسابهاي بانكي استوديوهاي سازندهشان ساخته و عرضه شدهاند اما "توربو" هم گرچه به نوعي همين هدف را دنبال ميكند اما حداقل داراي سوژه و موضوع تازهاي است. روياپرداز بودن كار دشواري است مخصوصا اينكه شما يك حلزون باشيد. شخصيت اصلي فيلم حلزون كوچكي است به اسم "تئو" (با صداي رايان رينولدز) كه به همراه برادرش "چت" ( با صداي پل جياماتي) در يك كارخانه كار ميكنند. كارخانه در واقع محلي است كه حلزونها بر روي گوجهها نوعي فرآيند ويژه انجام ميدهند.
"تئو" خيلي روياپرداز است، او اين رويا را در سر ميپروراند كه روزي در مسابقات اتوموبيلراني شركت كند و پيروز شود. "تئو" علاقهي خاصي به تماشاي برنامههاي تلويزيوني "گاي گگن" ( با صداي بيل هيدر) دارد. "گگن" كه خودشاز اسطورههاي مسابقات اتوموبيلراني است هر شب با سخنان الهامبخش خود روياي "تئو" را تند و تيزتر ميكند. جملهاي كه بيش از همه روي "تئو" اثر ميگذارد اين جمله است:« هيچ رويايي آنقدرها بزرگ نيست و هيچ روياپردازي آنقدرها كوچك نيست.» همهي اين عوامل دست به دست هم داده تا "تئو" مدام از زير كار در برود. در اين ميان "چت" مجبوراست جبران كمكاريهاي برادرش را بكند. "چت"، برخلاف "تئو" يك حلزون محتاط و واقع نگر است. او سعي دارد چشمان برادرش را به واقعيتهاي زندگي باز كند اما نتيجهاي نميگيرد. در ادامهي داستان، يكي از روزها "تئو" بر اثر حادثهاي در حين كار در معرض يك مادهشيميايي قرار ميگيرد. اين مادهي شيميايي با تأثيرگذاري بر سلولهاي بدن "تئو" او را به يك حلزون بزرگتر و سريعتر تبديل ميكند."تئو" حالا ميتواند به سرعت يك لوكوموتيو حركت كند. اما "تئو" نميتواند جلوي اين قدرتهاي تازهاش را بگيرد و نزد همنوعاناش خودنمايي نكند.
نهايتا "تئو" و "چت" از كار اخراج ميشوند. آنها سپس قدم به دنياي بزرگ بيرون ميگذارند. درادامهي ماجرا پسربچهي آدميزادي به اسم "تيتو" (با صداي مايكل پنا) كه با برادرش در كار فروش پيراشكي است به "تئو" و "چت" برميخورد و تصميم ميگيرد كه اين دو حلزون را به عنوان حيوانات خانگي نزد خودش نگه دارد. "تيتو" هم براي خودش روياهاي بزرگي در زمينهي صنعت غذا دارد. "تيتو" عاقب پي ميبرد كه "تئو" يك حلزون غيرعادي است و قدرتهاي ويژهاي دارد. سپس "تيتو" تصميم ميگيرد كه "تئو" را در مسابقات معروف اتوموبيلراني "ايندياناپوليس" 500 شركت بدهد. "تئو" حالا كه دارد روياي خود را تحققيافته تصور ميكند نام خود را به "توربو" تغيير ميدهد. اما اين تازه آغاز ماجراست. "توربو" اگر در مسابقات پيروز نشود "تيتو" نه تنها به روياي خود نخواهد رسيد بلكه كسب و كار فعلي خود را از دست خواهد داد...
تصور ميكنم تماشاي يك فيلم انيميشن دربارهي حلزونها(به ويژه براي ما تماشاگران ايراني كه تازگيها با قضيهي تبليغات تلويزيوني كرمهاي زيبايي توليد شده از ترشحات حلزونها مواجه بودهايم!) ميتواند خيلي جالب باشد. حلزونهاي فيلم طراحي جالب و بامزهاي دارند كه فكر ميكنم بچهها بايد خيلي از آنها خوششان بيايد . فيلم چند تا داستان فرعي دارد اما داستان اصلياش به ويژه براي بچهها جالب است. فيلم براي بزرگترها چيز چندان دندانگيري ندارد. پدر و مادرها فقط ميتوانند خرسند باشند كه فرزندانشان فيلمي را ديدهاند كه چند تا درس آموزنه به آنها داده است. فيلم مشوق روياپردازي و بلندپروازي است و به بچهها يادآور ميشود كه بزرگي و كوچكي روياهايتان اصلا مهم نيست، مهم اين است كه دنبال تحقق روياهايتان باشيد. اين پيامي است كه در بسياري از فيلمهاي آمريكايي مخصوص كودكان و نوجوانان تكرار ميشود و چه بسا رمز پيشرفت اقتصادي و صنعتي آمريكا نيز تلقين همين روحيهي بلندپروازي به بچهها باشد.
سينماي انيميشن به خاطرهمين وظيفهاي كه براي خود انتخاب كرده ژانر پاك و فوقالعاده ارزشمندي است. (متأسفانه ما در سينماي كشورمان توجه چنداني به ژانر انيميشن نداريم و سياستگذاران فرهنگي و سينمايي كشورمان اصولا از قدرت اين ژانر براي تربيت فكري كودكان و نوجوانان غافل هستند.)