آخرین اخبار

تار و تور و تیر خدا در شبی بهتر از هزار ماه

18:06:35 1397/03/16


برخی گزارش‌های پیشین خبرآنلاین را درباره شب قدر در لینک‌های زیر مطالعه کنید:

ندای آسمانی در شب قدر: آیا کسی هست که از من پوزش بخواهد تا او را بیامرزم؟
برترین عمل در شب قدر چیست؟ / شیخ صدوق پاسخ می‌دهد
ندای آسمانی امشب: گناهکاران را مایوس نمی‌کنم، بازگردید که دوست شما هستم و پاسخ می‌دهم
برداشت ناصحیح از مناسک شب قدر

حاج اسماعیل دولابی می گفت: خدا یک تار، یک تور و یک تیر دارد. با تار، تیر و تور خودش، آدمها را جذب می کند . مجذوب خودش می کند . تار خدا ، قرآن است .  شیخ بهایی میگوید : شد دلم آسوده چون تیرم زدی ، ای سرت گردم چرا دیرم زدی . از وقتی بلا و مصیبت به زندگی ام آمد ، فهمیدم من ارزش دارم . ولی گلایه دارم که چرا من را زودتر گرفتار نکردی .

سعدی هم می گوید: بزن سیلی و رویم را قفا کن . خدایا من را بزن چون زدن های تو ارزش دارد . پنبه را وقتی می زنند ، باز میشود و سفید میشود و ارزش پیدا می کند . اگر کسی به گرفتاری ها چنین نگاهی داشته باشد ، دیگر جای ناامیدی برایش باقی نمی ماند . این گرفتاری ها باید زمینه امید ما را فراهم بکند . زمینه نشاط ما را فراهم کند ولی چون ما با شیوه تربیتی خدا آشنا نیستیم ، تا مصیبتی می رسد ، ناراحت می شویم . این شیوه خداست .

آهنگرها یک گیره دارند و وقتی می خواهند روی یک تکه کار کنند ، آنرا در گیره میگذارد . خدا هم همینطور است . اگر بخواهد روی کسی کار بکند ، او را در گیره مشکلات می گذارد و بعد روی او کار می کند . گرفتاری ها ، نشانه عشق خداوند است .

شما اگر کسی را دوست نداشته باشی ، با او شُل دست می دهی و اگر او را دوست داشته باشی ، دستش را فشار می دهی و این فشار ، علامت علاقه است . خدا هم اگر به کسی علاقه مند باشد او را تحت فشار قرار می دهد . لذا تمام انبیاء تحت فشار بوده اند .
دلیل نا امیدی ما آشنا نبودن با شیوه تربیتی خدا است و دلیل دیگر که مهم است این است که ما خود خدا را نمی فهمیم . خود خدا را درک نمی کنیم . میزان توانایی خدا را متوجه نمی شویم . چقدر مقتدر است . حافظ اگر کسی را می دید که زیبا چهره بود ف می گفت : تو اول نطفه بودی و خدا تو را به این صورت درآورد ، پس این خدا می تواند به من آرامش دهد.

جوانی به من گفت : من خیلی نا امید هستم . گفتم قرآن خیلی مفید است. گفت یکبار قرآن را باز کردم و این آیه آمد : ما تو را از نطفه آفریدیم . گفتم این دوای درد تو است . خدا میگوید : من روی یک نطفه ، چنین نقش زیبای آدمی را درست کردم . پس خودت را بدست من بده. امیدوار باش .

به من ایمان بیاور . تو هرقدر پَست و گرفتار شده باشی ، من به هر کاری توانا هستم . مولانا می گوید : آن را که منم خرقه عریان نشود هرگز ، آن را که منم چاره بیچاره نخواهد شد ، آن کس که منم منصب معذور کجا گردد . اگر من به کسی منصبی بدهم ، هیچ کس نمیتواند او را عزل کند. ممکن است او را هُل بدهند و بیفتد ولی آسیب نمی بیند . چتربازها با هلکوپتر بالا می روند ، هرچه بالاتر می روند ، بیشتر لذت می برند و لحظه شماری می کنند که سقوط کنند . زیرا دلشان به چتر گرم است . انسان اگر پشت گرمی اش به خدا باشد ، اگر بالا برود ، لذت می برد .

اگر هُلش بدهند ، لذت می برد . کسی هم که عشقی به خدا ندارد ، باز این مشکلات برای او مثل سرعت گیر است و می گوید : کمی آرامتر . موسی می گفت : خدایا تو به من نعمت و آبرو و ...دادی پس من هیچ وقت خودم را به پشت گرمی دشمنانت قرار نمی دهم . یک جوری رفتار نمی کنم که دشمنان تو ، دلشان گرم بشود .

تو به من عزت و آبرو دادی و من آنرا زیر پا نمی گذارم . یک جوان بگوید : خدایا تو به من خانواده و عزت دادی ، پس من تیپی نمی زنم که وقتی مجرمین من را می بینند ، دلشان گرم بشود . پوشش مهم است . وقتی من این مسائل را رعایت نمی کنم و پشت گرمی دشمنان خدا می شوم و آن وقت پشت گرمی را از خدا می خواهم . خدا می گوید : ابرای همان که کار می کنی ، برو از همان هم مزد بگیر . چون من به پوشش تو هم حساس هستم . در مکه اولین کار که می کنیم ، لباس را عوض می کنیم . شما شیشه اتومیبل را از بیرون پاک نکن و فقط از داخل پاک کن . خوب این نمیشود . حالا یک جوان پوشش خود را طوری تنظیم بکند که باعث دلگرمی دشمنان خدا نشود . این جوان هیچ گاه مأیوس نمی شود . خدا او را رها نمی کند . ولی وقتی من یک کاری میکنم که دشمنان خدا لذت ببرند ، خدا هیچ گاه به من نشاط وامید نمی دهد . دل‌گفته‌هایی از مرحوم حاج آقا دولابی (رحمة الله عليه)
چقدر این نکته ها خواندنی است. خواستم تبویب و مرتبش کنم اما شیرینی آن به همین وضع است . بخوانید و خود مطابق حالتان برگزینید... آخر برخی حرفها مناسب حال برخی است نه همه آنها. این شما و این بیانات گهربار استاد... فهم سرّ این قرائت و وقف بر کلمه "سلام " از سوره قدر را بطلب که : تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍسلام..... "امرسلام" یعنی بی نقصی یلی الربی همه امور... وچه زیبا فرمود سیدالساجدین و زین العابدین (ع) که : السلام علیک من شهر هو من کل امر سلام...... سربسته بگویم که هم مولا علی(ع) چون قل هوالله است (وقل هوالله شناسنامه خدا) و هم قل هوالله محبوب او در نماز. مرحوم حاج آقا دولابی (رحمة الله علیه) فرمودند: - بعد از درک شب قدر، دیگر حق نداری از عیوب و نقایص سخن بگویی.
ـ عدالت محبت نمی‌آورد.
ـ محبت، از تصدی بالاتر است [در باره «من کنت مولاه فعلی مولاه»]
ـ محبت امیرالمؤمنین (ع) دین را از دست انسان می‌گیرد [عمل هست، توجه را می‌گیرد] ـ ولی فقیه کسی است که با حل مشکلات مردم، آنها را به خود علاقه‌مند کند.
ـ اول «فقیه» را معنا کن، بعد اطاعت او واجب نما.
ـ اساس ولایت فقیه، محبت و خیرخواهی است.
ـ وادی امن، دل مؤمن است.
ـ اصول الدین عطاست، و فروع الدین تشکر.
ـ کوچه‌های دنیا بن بست است، و ممکن است سر بشکند.
ـ مثل این که مردم از موت فرار می‌کنند.
ـ خدا لولو را نشان می‌دهد تا هلو را بگیری!
ـ خدا نظام هستی را کامل آفریده، اگر می‌خواست شیطان را خلق نمی‌کرد.
ـ خدا موانع را قرار داده تا برای سلوک تحریک شوید.
ـ اگر خود را گنهکار دیدی و از درون خود شروع کردی، به نتیجه می‌رسی؛ اما اگر از بیرون نگاه کردی و خود را با دیگران مقایسه نمودی، گیج می‌شوی.
ـ اجابت قبل از دعاست، این از اسرار الهی است.
ـ این که شیره را «بخوری» و بگویی شیرین است، کرامت است.
ـ نفی و اثبات مربوط به فاعل (و خود تو) است، نه اشیاء.
ـ دولت‌ها همواره برای رسیدن به صلح، جنگ می‌کنند!
ـ مولوی در مقام کشتی گرفتن با نفس (در دنیا)، شخصیت بزرگی بود.
ـ عطایا و نعمت‌های خدا را حاشا نزن!
ـ قید مقصد را بزن، تا راحت شوی.
ـ مثل خدا، به غیرِ حساب عطا کن.
ـ عمل بدون توجه، قیمتی است.
ـ بی‌نقشه کار کنید.
ـ حرف‌هایی که روی قاعده صحیح است، بدون مدرک بپذیر.
ـ اهل آخرت آنجایی هم که می‌گیرند، در حال حا عطا هستند، اهل دنیا فقط می‌گیرند. مؤمن [عادی] هم می‌گیرد و هم می‌دهد.
ـ هرچند ما از جهان عقب مانده ایم، ولی به هر حال جای خوبی بی‌چیز شده ایم.
ـ آنقدر خود را بد حال نشان دادی که هر کس تو را دید گفت مثل اینکه سرپرستی ندارد!
ـ پیشرفت شما ناشی از تفکر بود، نه مطالعه.
ـ «ساعة» آن آنی است که گمشده پیدا می‌شود.
ـ با عمل‌های کم فرد زیاد بگیرید.
ـ در رجعت، ما به آنها بر می‌گردیم، نه آنها به دنیا.
ـ صدق خیلی مخفی است، سیف الله است.
ـ خواب و مکاشفه و خیال، موقت؛ ولی معاینه همیشگی است.
ـ بی‌نشان راه روید.
ـ اگر رفیقت ترک دنیا کرد، او هم قبرستان است.
ـ اگر همه خادم هم شوند (و سید قوم هم خادم آنها باشد)، هیچ مشکلی در جامعه باقی نمی‌ماند.
ـ «وادی امن»، ایمن و محبت است، خودت هستی.
ـ آنهایی که مرتب گناه و توبه می‌کنند، بالاخره نجات می‌یابند.
ـ اولین مزدی که به مؤمن می‌دهند، خواب خوب است (ولی به هر حال «خواب» است).
ـ نادانی در پایان کار خوب است، نادانی اولیه جهل صرف است.
ـ طوری عمل کن که خودت هم متوجه نشوی.
ـ تو نگاه نکن که چه می‌دهی، به که می‌دهی و چه قدر مید هی؛ تا او هم با تو چنین کند.
ـ هرچه داری زمین بگذار، تا سبک شوی.
ـ مؤمن خودکار است؛ خودش گریه و قهر می‌کند، بعد هم می‌خندد و آشتی می‌کند.
ـ مؤمن بهتر از نماز است.
ـ خدا هست، پس «نیست» نیست.
ـ یک گردنه‌ای هست به نام «گردنه یگانگی»؛ که اگر از‌آن گذشتی هرچه بگویی درست است.
ـ هر مخلوقی ـ و از جمله جهنم ـ فانی است؛ فقط خدا باقی است.
ـ خدا جهنم را خلق نکرد.
ـ خدا خیلی بزرگ است، ولی با شک و اشکال تراشی جور نیست.
ـ محبت مجازش هم حقیقت است.
ـ دعا بچه محبت است.
ـ سر جانماز به خودت نگاه نکن، فقط او را ببین.
ـ حُسن‌های خود را نزد حَسَن بفرست.
ـ اصل مقصد بزرگ است، پس با ناملایمات هم «بساز» [ساز بزن].
ـ سلوک دستگاه خاصی لازم ندارد.
ـ بعد از وصال، فراغ معنا ندارد. حتی دوری ممکن است بهتر ادب را برساند.
ـ مؤمن حقیقی مثل خدا بدون تحریک کار می‌کند.
ـ با حدیث اولوالالباب ره صد ساله را یک شبه می‌توان طی کرد.
ـ وقتی بزرگ از کوچک سؤال می‌کند، می‌خواهد به او نفعی برساند.
ـ شهدای راه «اسلام» ‍[و نه ایمان] شهدای [جسم و] جمادند.
ـ مؤمن سالک در یک ساعت آخر عمر بیش از تمام زندگیش حرکت می‌کند.
ـ افراد را از صفت به موصوف سوق دهید.
ـ خودتان علوم و کار روزمره تان را کنار نگذارید، بگذارید خدا همه چیزتان را بگیرد.
ـ در قیامت تمامی آثار به مؤثر بر می‌گردد.
ـ در خصوص اعمالی که در مراسم عزا و سفره انداختن‌ها و... انجام می‌شود، امر و نهی نکنید؛ چون مربوط به (امامت و) اصول دین است.
ـ در باز است، قبول شما شرط است. رزق مشتبه و مانند آن را بهانه نکنید.
ـ هستی خدا چیزی برای ما سوی الله باقی نگذاشت.
ـ «قل هو الله احد» بر لب مؤمنانِ در راه آخرت، مهر سکوت می‌زند.
ـ «قل هو الله احد» نفی ما سواست، نفی «اله»ها. خدا گفت: مگر ما سوایی هم بود که نفی شود!
ـ شیعه با صدای بلند می‌گوید: «نمی‌دانم، نمی‌توانم».
ـ در بهشت هم گاهی یاد دنیا خواهم کرد.
ـ در دنیا، محبوب بزرگتر از محب است؛ و در آخرت، محب بزرگتر از محبوب.
ـ اهل آخرت اشتها دارند و مرتب می‌خورند،‌ ولی نه گرسنه‌اند و نه سیر می‌شوند. /6262


تله سینما

خبرآنلاین

عناوین تصادفی