خبرگزاری مهر- گروه هنر: هواداران باب اسفنجی که سالهاست این شخصیت و دیگر دوستانش را که موجودات زیرآبی هستند در قالب سریالی انیمیشنی دنبال کردهاند، برای بار دوم شاهد حضور این جماعت روی پردههای بزرگ سینماها بودهاند.
پل تیبیت فیلم ۹۳ دقیقهای «باب اسفنجی: اسفنجی بیرون از آب» را بر مبنای فیلمنامه جاناتان ایبل و گلن برگر ساخته است. آنتونیو باندراس، بیل فیگر بک و تام کنی از صداپیشگان این فیلم هستند.
تام کِنی، کسی که هیلنبرگ صدایش را برای صداگذاری روی باب پسندید، میگوید: باب اسفنجی از لحاظ سنی نه بزرگ بود نه بچه، مثل جری لوئیس … که ظاهر آدم بزرگها را دارد اما رفتار و حرکاتش بچهگانه است.
ستارههای این مجموعه باب یک اسفنج و پاتریک یک ستاره دریایی هستند؛ دو دوست صمیمی که با هم اوقات خوشی را میگذرانند و به بازیها و شادیهای بی حد و وصف کودکانه میپردازند و البته آقای خرچنگ که عاشق پول است و تنها چیزی که او را تحریک میکند مال اندوزی است.
«باب اسفنجی» انیمیشنی دوبعدی و کمخرج، با شخصیتها و منطق داستانی بسیار ساده است. باب اسفنجی شخصیت اصلی این انیمیشن یک اسفنج زرد مکعبی است که در خانه آناناسیاش به تنهایی زندگی میکند و مثل یک کارمند وظیفهشناس، هر روز در رستوران کراستی کراب پیش آقای خرچنگ کار میکند و همبرگر خرچنگی درست میکند. او هرروز قبل از کار در کلاس آموزش رانندگی خانم پاف شرکت میکند و عاشق شکار عروس دریایی است. او یک حیوان خانگی هم دارد: گَری حلزون دستآموز باب که شبیه سگها رفتار میکند، اما صدای گربه درمیآورد!
این شخصیتها و شخصیتهای دیگر دنیای زیرآبی «بیکینی باتم»، همه شخصیتهایی ساده هستند که در طول ۱۴ سالی که از تولید این مجموعه میگذرد، تغییر مهمی نکردهاند و همیشه همان اخلاقها را دارند و همان کارها را انجام میدهند. با این حال جوردن هافمن منتقد گاردین، معتقد است در فیلم جدید این گروه، کشاندن داستان به مبارزهای ابرقهرمانی باعث تضعيف يک دنباله خوب شده است. در عین حال «فيلم باب اسفنجی: اسفنجی بيرون از آب» ۹۰ دقيقه پر از هيجان به مخاطبانش عرضه میکند که برای فهميدنش نياز چندانی به آشنایی با داستان اين شخصيت کارتونی تقريبا ۱۵ ساله وجود ندارد.
مطمئناً شباهتها و اشارههایی بین فیلم و داستانهای سریال تلویزیونی برای طرفداران پر و پا قرص آن در داستان اين دو وجود دارد اما اين فيلم در وهله اول هدفش شاد کردن کودکان و روده بر کردن بزرگترها است. البته گرچه تأثيرش بسيار زودگذر است، اما روی هم رفته در طول تماشای فيلم موثر است. اما شوخیهای نغز تنها عامل خنده دار بودن فيلم نيستند، بلکه تنوع نيز نقش مهمی در آن دارد.
این مجموعه که تا به امروز هفت جایزه گُلدن ریل، هشت جایزه منتخب کودکان آمریکا، هشت جایزه آنی، دو جایزه منتخب کودکان اندونزی، یک جایزه منتخب کودکان فیلیپین، یک جایزه انجمن منتقدان تلویزیون و یک جایزه امی بهدست آورده است.
در حالی که این انیمیشن با هزینه تولید ۷۴ میلیون دلار ساخته شد در مجموع موفق به کسب ۲۸۷ میلیون دلار شد.
قصه از کجا شروع شد؟
دوربين فيلمبرداری ابتدا ما را با آنتونيو باندراس در هيبت انسانی به عنوان دزد دريایی روبه رو میکند که دارد کتابی درباره روستای بيکينی باتم، محل زندگی باب اسفنجی میدزد. راوی ريشوی داستان با لهجه ايبری مبالغه شدهاش شروع به گزافه گویی درباره جماعت انيميشنی دوست داشتنی مجموعه میکند. باب اسفنجی، همانی که در مغازه آقای خرچنگ همبرگرهای مخصوص درست میکند. آقای خرچنگ، گرچه ممکن است کمی ناخن خشک باشد، اما هميشه حق با او است. پلانکتون، موجود بد ريزه ميزه، مدتها است که در پی ربودن فرمول سری همبرگرهای آقاي خرچنگ است و بالاخره راهی برای ربودن آن از صندوقچه رستوران آقای خرچنگ پيدا میکند. يک اتفاق پيش بينی نشده باعث ناپديد شدن اين دستور پخت میشود و حالا باب اسفنجی و پلانکتون بايد با پيوستن به گروهی دنبال آن بروند چون نبودن همبرگرهای آقای خرچنگ منجر به آشوب در دهکده بيکينی باتم شده و در چشم بر هم زدنی اين موجودات آبی بازيگوش به قهرمانان فراآخرالزمانی با لباسهای چرمی و چيزهای ديگر تبديل میشوند.
این فيلم با حضور زوج هنری باب اسفنجی و پلانکتون، پر است از ماجراهای مختلف مانند سفر فرضی درون مغز پشمکی باب اسفنجی و گشت و گذار در ماشين زمان. در يکی از اين گشت و گذارها با ماشين زمان با اسکوييدواردسوروس رکس، نسخه ژوراسيکی غول پيکر اما با نمک صندوقدار خسيس آقای خرچنگ به نام اسکوييدوارد آشنا میشويم.
منتقد گاردین در این باره مینویسد: حتی اگر بهترين قسمت فيلم گپ زدن بابلز، دلفين فوقالعاده باهوشی که به صورت هرمی در فضا شناور و مشغول مراقبت از کهکشان ما است، باشد، اما هيچ يک از اينها تأثيرگذارتر از باب اسفنجی الکی خوش که انگار هميشه در بهترين حالت است، نيستند.
اقدام آخر فيلم که وارد کردن اين گروه به دنيای واقعی است، حماقت را به درجه اعلی میرساند. در ساحلی پرجمعيت، نسخههای سه بعدی باب اسفنجی، اسکوييد وارد، پاتريک ستاره دريايی بنفش رنگ، و ديگران برای جستجوی همبرگرهای خرچنگ به دردسر میافتند. اينجاست که داستان با نشان دادن آنتونیو باندراس به عنوان عامل بدبختیهای فعلي بيکينی باتم وارد بعد دیگری میشود. او رهبری گروه دزدان دریایی را برعهده دارد که قصد حمله به زمین را دارند.
شخصیتهای انیمیشن
باب اسفنجی: شخصیت اصلی این فیلم باب است. باب اسفنجی شلوار مکعبی یک اسفنج دریایی ساده، خوش قلب و دوست داشتنی با افکاری کودکانه است. گاهی سعی می کند به دیگران کمک کند و گاهی فقط میخواهد بازی کند اما در این میان گاهی هم خرابکاری هایی بی قصد و غرض می کند که موجب خنده می شود.
پاتریک دوست باب اسفنجی: دوست صمیمی باب پاتریک یک ستاره دریایی کله پوک است که معمولاً او را همراهی می کند. او همسن باب است، اما هیچوقت کار نمیکند و زیر یک سنگ زندگی میکند. خیلیها بر این باورند که پاتریک بار نقش اصلی را به دوش میکشد او با ساده دلی و مهربانی و البته طراحی چهره منحصر به فردش جای خود را در دل بسیاری از علاقهمندان این کارتون باز کرده است.
اختاپوس: شخصیت خودخواه و بدشانسی که در همسایگی باب اسفنجی زندگی میکند. او هشت پایی خودخواه است و از باب اسفنجی به خاطر رفتار بچهگانهاش خوشش نمیآید. تنها آرزوی او در زندگی، نوازنده شدن است.
آقای خرچنگ: رییس خیلی خیلی خسیس رستوران خرچنگ. هدف او در زندگی جمع کردن پول است.
پلانکتون: رییس رستوران چام باکت که همیشه دنبال فرمول سری همبرگر خرچنگی است، شخصیت منفی این کارتون است. او که در طرف دیگر شهر رستوران دارد، به شدت با آقای خرچنگ در رقابت است و در این راه حاضر است هر چیزی را فدا کند.
سندی: سنجابی است اهل تگزاس که به کمک یک حباب که لباسی شبیه لباس فضانوردان را شکل میدهد، زیر آب رفت و آمد می کند. او برعکس پاتریک، کاملاً عاقل است و اصلاً حرکات بچهگانه ندارد. در حقیقت دانشمندی است که روی کره ماه تحقیق میکند و گاهی به آنجا سفر میکند.
خانم پاف: معلم مدرسه رانندگی است. این ماهی چاق هنوز هم بعد از سالها موفق نشده به باب اسفنجی رانندگی یاد بدهد.
مرد دریا و پسر صدفی: ابر قهرمانان بیکینی باتم که خیلی پیر شده اند و باب اسفنجی و پاتریک طرفداران درجه یک آن ها هستند.
کیفیت تکنیکی انیمیشن
این فیلم ترکیبی از دو بخش لایو اکشن و انیمیشن است. در فیلم «باب اسفنجی: اسفنجی بیرون از آب» باب اسفنجی، پاتریک و بقیه دوستانشان در همان فرم دو بعدی انیمیشنی خود تصویر شدهاند اما در بخشی از فیلم که آنها باید بیرون از آب و روی خشکی بروند تا بتوانند دنیا را نجات دهند، انیمیشن سه بعدی و با استفاده از تکنولوژی سیجیآی ساخته شدهاست.
انیمیشن همچنان با استفاده از رنگهای شاد قصد دارد توجه کودکان را به خود جلب کند و چشماندازی مفرح برای بزرگترها ایجاد کند، اما مطمئنا خود تولیدکنندگان نیز میدانند که از نظر تصویری قرار نیست با انیمیشنهای پیکسار یا استودیو گیبلی رقابت کنند.
همانطور که طرفداران قدیمی این مجموعه به خوبی میدانند، تلاشهای گذشته باب اسفنجی برای بیرون آمدن از آب، و هواخوری خیلی خوب پیش نرفته؛ البته به غیر از یک صحنه دو بعدی به یاد ماندنی به دیوید هسلهاف در فیلم قبلی. در فیلم جدید، پل تیبیت کارگردان قدیمی این مجموعه مسئولیت ساخت صحنههای زیرآب را بر عهده داشته و مایک میچل هم سکانسهای لایو اکشن را کارگردانی کرده است. با این حال و با کمک تمام داستانهای نتیجه کاذبی که جانات ایبل و گلن برگر وارد فیلمنامه کردهاند، این دو دنیا هیچ وقت نمیتوانند با هم یک کل کامل را تشکیل دهند.
سوررئاليسم بصری عجيب، مانند نماهای گرفته شده از چشم پلانکتون وقتی که از خنده های باب اسفنجی شکنجه میشود میتوانند در قالب ترفندهای بصری هوشمندانه ای متبلور شوند.
پیشینه انیمیشن
سال ۱۹۹۹ پروژه ساخت باب اسفنجي به كارگرداني استیون هيلنبرگ در استودیوی نیکلودیون کلید خورد و دو موجود بامزه به نامهای باب اسفنجی و پاتریک ثمره ساخت این سریال کارتونی بودند. استیون هیلنبرگ، طراح، نویسنده، انیمیشنساز و مدیر تولید مجموعه «باب اسفنجی شلوار مکعبی» در اصل یک زیستشناس دریایی است. او بعد از ساخت مجموعه انیمیشن «زندگی مدرن روکو»، طرح ساخت این انیمیشن را در سال ۱۹۹۳ میلادی به شرکت نیکلودیون داد.
در مرحله پیشتولید این انیمیشن که تا سال ۱۹۹۹ طول کشید، ابتدا به پیشنهاد باب بوردن، طراح انیمیشن و کمیکاستریپ، نام «اسپانجبوی» یا «پسر اسفنجی» برای این انیمیشن انتخاب شد؛ شخصیتی به شکل اسفنج، با یک کلاه قرمز و یک لباس رسمی که در ادامه با پیشنهاد هلینبرگ، این شخصیت به «باب اسفنجی» تغییر کرد.
اولین قسمت باب اسفنجی در اولین روز ماه مه ۱۹۹۹ آماده پخش شد و در شبکه های امتیوی نتورک و نیکتونز که در آن زمان شبکه های مشهور و پربینندهای بودند پخش و با استقبال فراوان مردم روبه رو شد. بنابراین تولید این برنامه ادامه پیدا کرد و تا امروز ۹ فصل از آن ساخته و پخش شده که به معنی بیش از ۲۰۰ قسمت تلویزیونی است.
داستان هر قسمت معمولاً در شهر بیکینی باتم که شهری است در زیر اقیانوس آرام اتفاق میافتد، جایی که در آن باب اسفنجی در خانه ای به شکل آناناس به همراه حیوان خانگیاش زندگی میکند. باب اسفنجی در رستوران آقای خرچنگ کار می کند و با اینکه شغل بسیار سادهای دارد اما کارش را خیلی دوست دارد و از آن راضی است چون خود باب اسفنجی هم شخصیت بسیار ساده ای دارد با افکاری کودکانه…
«اسفنجی بیرون از آب» اولین نمایش صفحه بزرگ این شخصیت بعد از سال ۲۰۰۴ است. در واقع سال ۲۰۰۴، پس از پخش سه فصل از این مجموعه، اولین انیمیشن بلند باب اسفنجی با نام «باب اسفنجی شلوار مربعی» با بودجه ۳۰ میلیون دلاری ساخته شد. این فیلم شامل یک نقشآفرینی کوتاه از دیوید هسلهاف بود که نقش خودش را بازی میکرد. این فیلم توانست با نمایش در سینماهای آمریکا، به فروش ۸۵ میلیون دلاری برسد و نشان داد ساخت انیمیشنی با هزینه پایین و جذب مخاطب، هنوز هم امکانپذیر است.
انیمیشنی برای کودکان
این انیمیشن با همه سادگی و شخصیتهایی که به واقع کارتونی از زندگی واقعی، اما با عکسالعملهای و رفتارهای اغراق شده و گاه بسیار احمقانه هستند، میتواند کودکان و نوجوانان را سرگرم کند. باب اسفنجی موجود ساده لوح و مثبت اندیشی است که همه چیز را بر اساس ذهنیت خویش مثبت تلقی میکند و تمام ناملایمات را با ذهن خود به نیروی مثبت برای بازی یا حیات کودکانه تغییر میدهد. باب اسفنجی شخصیتی است که با حس کودکانه تناسب دارد.
او فقط شاد و ساده نیست، بلکه دروغ نمیگوید، فداکار و وظیفه شناس است، دوستانش را تنها نمیگذارد، کمتر عصبانی میشود، همه را دوست دارد و حتی اگر از آنها بدی دیده باشد، راه درست را در برابر دیگران انتخاب میکند. به همه این دلایل او موجودی از دنیای کودکان است که مخاطبانش را پای تلویزیون مینشاند و به خانواده ها اجازه میدهد تا با خیال راحت از او استقبال کنند.
اهداف فرهنگی فیلم
برخی از منتقدان داخلی معتقدند چون یکی از بامزهترین و دوست داشتنیترین کاراکترای کارتون آقای خرچنگ است و او نماد پول پرستی است، این امر به معنی تلاشی برای جانداختن این فرهنگ در میان کودکان است. در عین حال مشکل انیمیشن با دزدیده شدن فرمول ساخت همبرگر آغاز میشود و اصولا همبرگرهای خرچنگی نقطه مرکزی داستان را تشکیل میدهند و همین تکیه میتواند به معنی تلاش برای جا انداختن فرهنگ آمریکا باشد. در عین حال تلاش آقای خرچنگ برای حفظ فرمول همبرگر خاص رستورانش به معنی تلاش بر حفظ انحصارگری و ... است.
منتقدان چه میگویند؟
«فیلم باب اسفنجی: اسفنجی بیرون از آب» در کل نقدهای مثبتی را از منتقدان دریافت کرده است. این فیلم در وبسایت راتن تومیتوز از میان ۸۲ نقد مختلف امتیاز ۷۸ درصد و ۶.۴ از ۱۰ را کسب کرده است.
بیانیه کلی این سایت درباره فیلم به این شرح است: «باب اسفنجی: اسفنجی بیرون از آب» نمیتواند قلب تماشاچیان بسیاری که طرفدار این مجموعه نیستند تصاحب کند، اما برای آنهایی که به آن باور دارند یک انفجار رنگآمیز دیگر با لذت دیوانهوار است. این فیلم در وبسایت نقد متاکریتیک نیز امتیاز ۶۲ از ۱۰۰ را به خود اختصاص داده و ۲۷ منتقد مختلف به آن نقدهای در کل مثبت دادهاند.
نقد اندرو بارکر از ورایتی
تا آنجا که به مسایل دریایی مربوط میشود، پیشی گرفتن از اوج فیلم سال ۲۰۰۴ «باب اسفنجی شلوار مکعبی» که در آن سرنوشت قهرمانان داستانمان به پرپشتی موهای پای دیوید هاسلهاف بسته بود سخت است. فیلم جدید ممکن است نتواند درست به همان نقطه بالا برسد، اما با استفاده کامل از سوررئآل بودن مجموعه داستانهای نیکلودئون، ثابت میکند که به همان اندازه به یادماندنی است.
با وجود اینکه بازاریابی فیلم بیشتر گسترش شخصیتها را به فرمت سه بعدی سیجی برده است، بیشتر دو پرده اول فیلم شبیه به کارتونهای تلویزیونی استیون هیلنبرگ هستند که روایتهای لایو اکشن یک دزد دریایی تندمزاج (آنتونیو باندراس) در آن پراکنده شدهاند و داستان را به دستهای از مرغدریاییهای سخنگو ارتباط میدهند.
با مدت زمان ۹۲ دقیقه، تمام ماجراجوییها و صحنههای بدون توقف دیوانهوار فیلم ممکن است برای اذهان غیرپریشان بزرگسال تماشاچی کمی بیش از حد باشد و چند لحظه آرام بیشتر میتوانست بهتر باشد. باید از کارگردان تجلیل کرد که حتی یک لحظه جدی بودن را هم وارد ماجرا نمیکند. بعضی مواقع میتوان احساس نابغانه پرجرات بودن و هرج و مرج فیلم را حس کرد؛ آن احساس عدم توافق نسبت به تکیه بر یک موضوع مرکزی یا آموزش دادن یک درس مهم. فارل ویلیامز چند آهنگ اصل به فیلم اضافه میکند و چد هوگو و شی هیلی هم حضور خود را نشان میدهند، با این حال هیچ یک از آنها به نبرد رپ ادامهداری که پیتر شوکاف و لوید آکیست ستارههای یوتیوبی برای فیلم ساختند نمیرسند.
نقد نیکولاس راپولد از نیویورک تایمز
توصیف کردن جذبه «باب اسفنجی شلوار مکعبی» کاری بی فایده است اما از همین توضیح میتوان برای وصف کردن ماجراجوییهایی که این قهرمان متوقفنشدنی وارد آنها میشود استفاده کرد.
فیلم جدید از فیلم پیشین سال ۲۰۰۴ روانتر و تازهتر نیست، اما تا حدی نویسندگی دیوانهوار و روحیه خالص از خود نشان میدهد که ثابت میکند شخصیتهای به یادماندنیاش همچنان قدرت خود را دارند. این فیلمی است پر از بازی با کلمهها که در عین حال دنیای شگفتانگیز زیرآبی خود را برای ساده بودن خودخواسته جمعیت کج و کوله آفریدهاش حیرتانگیز نگه میدارد؛ کسانی مانند دوستان باب اسفنجی یعنی پاتریک، سندی سنجاب و گری حلزون که هر یک در بحرانهای آخرالزمانی فیلم نقشی جدید به خود میگیرند.
نمایشهای پر عضله شخصیتهای فیلم که بسیار هم در تبلیغات دیده شدند تنها در بخشهای پایانی آن دیده میشوند؛ آن هم برای یک نبرد لایو اکشن دوگانه که به نظر شبیه جنگ ابرقهرمانهای اکشن، البته با چرخهای کمک کننده تمرینی میرسد. جاذبه ضروری دو لایهای دموگرافیک فیلمهای انیمیشن در این فیلم هم حضور دارد و نویسندگی خودنمایانهاش نمیتواند کودکان تماشاچی را بیشتر از آهنگ باب اسفنجی به وجد بیاورد.
نقد مایکل رشتشافن از هالیوود ریپورتر
به نظر میرسد خود سازندگان فیلم هم متوجه شدند که جادوی واقعی فیلمهای «باب اسفنجی» زیر آب اتفاق میافتد چون حتی با وجود اینکه عنوان فیلم و تمام تبلیغات آن ممکن است به تماشاچی احساس متفاوتی بدهند، تنها بخش بسیار کوچکی از داستانهای فیلم «باب اسفنجی: اسفنجی بیرون از آب» در حقیقت بیرون از آب اتفاق میافتند. اما افکتهای لایو اکشن و جلوههای ویژه این فیلم به جای اینکه بتوانند آن افقهای به نظر بیحد و مرز را گستردهتر کنند، هیچوقت آن احساس سنتی دریایی زیر آب را منتقل نمیکنند.
در حالی که تقریبا ۲۰۰ اپیزود از داستانهای شخصیت دوستداشتنی استیون هیلنبرگ پخش شدهاند، او توانسته از ظهورش در سال ۱۹۹۹ تا به حال، بیش از هشت میلیارد دلار سود برای نیکلودئون به ارمغان بیاورد. فیلم جدید هم که با بودجه بسیار بزرگتری وارد عرصه شد، بار دیگر موفق بود.
نقد جوردن هافمن از گاردین
فيلم «باب اسفنجی: اسفنجی بيرون از آب» هر چند تصميم بازاريابانه حساب شدهای برای رفتن به سمت سوژهای ابرقهرمانی گرفته که بیشک روی پوسترها خوش درخشيده، اما به شدت به يک سوم پايانی فيلم ضربه زده است. مانند بیشتر فيلمهای ابرقهرمانی واقعی، اين نمايش بزن بزن تا ابد ادامه دارد. يک صحنه فرار از زندان با حضور پاتريک به عنوان زندانبان، طوری کات خورده که انگار از سفرهای زمانی «۲۰۰۱: يک اوديسه فضایی» الهام گرفته است.
وقتی که بابلز، دلفين فضایی، دوباره روی صحنه میآيد تا عوامل سازنده را معرفی کند احتمالاً يا درگير عجيب بودن اين کارتون هستيد يا سالن سينما را ترک کردهايد.
گزارش از مازیار معتمدی