آخرین اخبار

از هزینه برای فیگو و مراسم جام‌جهانی تا سختانه برای قوچانی

18:03:31 1396/09/14


نژلا پیکانیان: حضور فیگو در پخش زنده مراسم قرعه کشی جام جهانی را می‌توان یک سوپرایز تلویزیونی دانست که هم موجب غافلگیری شد و هم حالگیری برخی از کسانی که نسبت به هزینه‌ای که برای حضور او در این برنامه شده انتقاد داشتند. شاید در نگاه اول هزینه‌ای که برای حضور فیگو در این برنامه مطرح شد زیاد به نظر برسد اما واقعیت این است که باید هزینه را در نسبت با فایده آن سنجید و این ساز و کار در نسبت جایگاه برنامه، تعداد مخاطبانان آن و نقشی که می‌تواند حضور بازیگری در جایگاه فیگو نه فقط در جذب مخاطب که در اعتباربخشی به فوتبال ایران بگذارد سنجید. قطعا این حضور بازتاب فرامرزی داشت و نگاه کشورهای دیگر را هم متوجه ایران کرد. از سوی دیگر باید بپذیریم که برنامه سازی تلویزیونی و جذب مخاطب به ویژه با توجه به رقابت رسانه‌ای که در جهان امروز حاکم است در همه کشورهای دنیا، امری پر خرج و هزینه است و گاهی از آن گریزی نیست. البته که یک برنامه خوب تلویزیونی نمی‌تواند به جاذبه‌های بیرونی اتکا کند و باید از عناصر و مولفه‌های کم هزینه‌تر بهره ببرد. اما مساله این است که تمهیداتی از این دست یک امر همیشگی نیست و این فرصت رسانه‌ای مثل پخش زنده قرعه کشی جام جهانی هم همیشه اتفاق نمی‌افتد. علی رغم نقدهایی که به عملکرد صدا و سیما وجود دارد اما برخی رویکردهای تازه مثل همین دعوت از فیگو یا حضور محمد قوچانی در برنامه «سختانه»، اقدامات قابل توجهی است که به نظر می‌رسد رسانه ملی را به خواسته‌های مخاطب نزدیک می‌کند. به همین بهانه به سراغ اکبر نبوی، کارشناس رسانه رفتیم تا تحلیل و ارزیابی او از اتفاقات روزها و هفته‌های اخیر تلویزیون را بشنویم.   در چند سال اخیر به‌خصوص دو سه سال گذشته خیلی می‌شنویم که تلویزیون مخاطب خودش را از دست داده است. شاید همین قضیه باعث شده که مسئولان و مدیران تلویزیون تلنگری بهشان زده شود و تصمیم گرفتند در جهت جذب مخاطب تغییر رویه‌ای در عملکردشان به وجود بیاورند. نتیجه این تغییرات را می‌توانیم در اتفاقات اخیری که در تلویزیون افتاده و به صورت موردی به همه‌شان در ادامه اشاره خواهم کرد می‌بینیم. به عنوان یکی از فعالان و صاحبنظران در حوزه تلویزیون ارزیابی‌تا از عملکرد تازه این رسانه و نرم‌تر شدن سیاست‌های آن در برخی موارد چیست؟ حقیقت‌اش این است که من شخصا آمار مورد اعتمادی ندارم که میزان بینندگان تلویزیون چقدر نسبت به مثلا ده سال پیش کاهش پیدا کرده است یا در همان وضعیت قبل باقی مانده یا احیانا افزایش پیدا کرده است. آنچه هم که در رسانه‌ها منتشر می‌شود از دید من خیلی قابل اعتماد نیست به این دلیل که فاقد یک پایگاه آماری متقن و قابل استناد است. خود من هم که شخصا جامعه آماری ندارم و به همین دلیل نمی‌توانم روی این قضیه‌ای که در ابتدا اشاره کردید قضاوتی داشته باشم. البته می‌توانم بگویم شاید بخش خبری تلویزیون به دلیل وضعیتی که در حوزه فضای مجازی در سال‌های اخیر اتفاق افتاده است، به ویژه با به وجود آمدن یکسری امکانات تبادل و انتشار خبر مثل اینستاگرام، توئیتر یا تلگرام تحت تاثیر قرار گرفته باشد، اما درباره سایر بخش‌ها اطلاعاتی ندارم. در هفته‌های گذشته مخاطبان تلویزیون شاهد سه اتفاق تازه در این رسانه بودند، حضور لوئیس فیگو در برنامه «نود»، پوشش بدون سانسور مراسم قرعه‌کشی جام جهانی و دعوت از محمد قوچانی در برنامه «سختانه» که هر کدام از آنها در نوع خود تا حدودی ساختارشکنانه و غافلگیر کننده به نظر می‌آیند. به عقیده شما این اتفاق‌ها قرار است به صورت رویه در تلویزیون ادامه پیدا کند یا صرفا اتفاق‌هایی موردی و گذرا بودند؟ من به دلیل گرفتاری و مشغله‌هایم موفق به تماشای این دو برنامه نشدم و اگر فرصت داشتم حتما آنها را می‌دیدم چون هم کارهای آقای دخانچی برایم قابل احترام است و هم این اتفاقی که افتاد و از آقای فیگو دعوت شد. اما اگر بخواهم تحلیل خودم از این موضوعات را بگویم، درباره حضور آقای فیگو باید بگویم من شخصا دو رویکرد درباره این قضیه دارم. اصل چنین کاری که در رسانه اتفاق افتاده بسیار خوب است، اینکه ما بیاییم و یک شخصیت بین‌المللی فوتبال در حوزه بازی و به عنوان بازیکن تراز اول جهانی که سال‌های سال هم درخشیده را به تلویزیون دعوت کنیم خوب است. اینکه در یک فرصت زمانی فرضا یک یا دو ساعته بینندگان خودمان را پای گیرنده‌های ملی بنشانیم، به نظرم کار بسیار خجسته و قابل دفاعی است. اما نکته دومی که برایم دغدغه است، مسئله دستمزدی است که این آقای بازیکن گرفته است که البته نگاه‌ها و رویکردهای مختلفی هم به مبلغی که به ایشان پرداخت کردند وجود دارد. برخی در اوج نادانی می‌گویند با این پول می‌شد به زلزله‌زده‌ها رسیدگی کرد و چه و چه و چه. این حرف از بنیان به شدت جاهلانه است، به این دلیل که منابع تلویزیون مربوط به خودش است و نمی‌تواند این منابع را جای دیگر هزینه کند چون باید پاسخگو باشد. تلویزیون برای سریال‌هایش هم هزینه‌های سنگین می‌کند، اما مگر می‌شود به تلویزیون گفت به جای اینکه سریال می‌سازی و ده میلیارد هزینه سریال الف ویژه‌ات می‌کنی به زلزله‌زده‌ها یا فقرای جامعه کمک کن. نمی‌شود این کار را کرد چون این رسانه نیز ماموریتی دارد و باید آن را انجام دهد. دستگاه‌هایی که باید به فقرا و مناطق آسیب‌دیده رسیدگی کنند هم باید به وظیفه خودشان عمل کنند و تلویزیون هم همچنین. اگر رسانه‌ای مثل تلویزیون می‌تواند با دعوت از چهره‌ای مثل آقای فیگو حجم زیادی از چشم و دل گوش بیننده ایرانی را به سمت رسانه‌های بیگانه سوق ندهد، وظیفه ذاتی‌اش این است که حتما باید این کار را بکند. در واقع نقد شما به حضور این بازیکن نیست و پرداخت دستمزد 500 میلیونی به او را از منظر اجتماعی آسیب می‌بینید؟ بله، می‌خواهم به نکته‌ای در بعد فرهنگی و پیامدهای اجتماعی این قضیه پرداخت دستمزد 500 میلیونی بپردازم. نکته مهمی که برای من وجود دارد این است که چنین پرداخت‌هایی چه ما بخواهیم چه نخواهیم تکان‌های فرهنگی و اجتماعی در جامعه ایجاد می‌کند، یعنی طبقات فرودست جامعه یا جوان‌های بیکار دچار سرگشتگی و حیرت می‌شوند. نکته بعدی اینکه ما با چنین کاری که انجام می‌دهیم به نوعی یک الگویی از دست‌ یافتن به یک مرتبه اجتماعی و برخورداری از امتیازات آن ساحت و مرتبه به جامعه ارائه می‌کنیم. به نظرم نیت‌مان هر چه که بوده نوعی از پرسش و سرخوردگی ایجاد می‌کند. من این نگرانی اجتماعی و فرهنگی را دارم و معتقدم تلویزیون باید یک مقدار روشن‌تر در این زمینه عمل می‌کرد. البته گفته می‌شود و من نیز در پایگاه‌های خبری خواندم که اسپانسر برنامه پرداخت این مبلغ را تقبل کرده، من در این موضوع تردیدی وارد نمی‌کنم و فرض هم می‌گیرم که درست است اما از خودم سوال می‌کنم آیا اسپانسر صرفا به این دلیل که پول دارد می‌تواند برای تلویزیون و آنتن یک برنامه خط و مشی تعیین کند. من این مسئله را به عنوان یک فرد آشنا به رسانه خطرناک می‌دانم، البته که تلویزیون هم هزینه دارد و موظف است که آن را تامین کند. دولت هم آن را موظف کرده و نه فقط خودش. دولت و مجلس مبلغی را به عنوان هزینه‌های سالانه به تلویزیون می‌دهند و بقیه را تلویزیون موظف است از طریق آگهی و ... تامین کند. بنابراین این رسانه هم در این میان این الزام قانونی را برای تامین هزینه‌هایش دارد اما یک جاهایی باید مراقبت کند و در واقع به فکر پیامدهای اجتماعی تصمیماتش هم باشد. همانطور که اگر احیانا در سریال‌های تلویزیونی ما زندگی‌هایی را نشان بدهیم که از سطح زندگی طبقه متوسط جامعه بالاتر باشد و این موضوع مدام تکرار شود آن هم تاثیرات اجتماعی برجای می‌گذارد. ارزیابی و تحلیل شما درباره پوشش بدون سانسور مراسم قرعه‌کشی جام جهانی و حضور محمد قوچانی در برنامه «سختانه» چیست؟ درباره پوشش مراسم قرعه‌کشی چون من مراسم را ندیدم چند نقد خواندم که حضور افرادی که به آنجا رفته بودند را خیلی مثمر ثمر ارزیابی نکرده بودند، اما من خودم هیچ قضاوت و داوری در این باره ندارم. ولی درباره حضور آقای قوچانی و امثال ایشان که در تلویزیون شرکت می‌کنند باید همه‌مان فارغ از اینکه در چه جایی هستیم متوجه یک اصل باشیم، و آن اصل این است که جامعه‌‌ای که در آن تعاطی اندیشه و فکر وجود داشته باشد در مجموع حتما و حتما به خاطر رشد آگاهی، جامعه‌ای فربه خواهد بود  و هیچ‌ موقع ضرر نمی‌کند، مطلقا هم ضرر نمی‌کند. در نتیجه نه فقط حضور آقای قوچانی، بلکه دعوت از آقای زیبا‌کلام و دیگرانی که در تلویزیون شرکت می‌کنند، چه از اصولگراهایی که به شدت منتقد هستند، چه از اصلاح‌طلبانی که به وضع موجود نقد دارند همه و همه به نظرم برای وضعیت جامعه امروز و فردا یک سرمایه فکری، فرهنگی و اجتماعی محسوب می‌شود. در نتیجه از نظر من به شدت کار درستی است و بایستی از آن استقبال شود و حتما هم تداوم پیدا کند و حوزه‌اش هم گسترده شود تا افراد مختلف بتوانند دیدگاه‌های خودشان را مطرح کنند، البته که بایستی مناظره میان آنها شکل بگیرد. اینطور نباشد که فرضا من اکبر نبوی که وابسته به یک جناحی هستم بیایم و یک طرفه حرف‌هایم را بزنم و شخص دیگر هم همین کار را انجام دهد. روش درست انجام مناظره، مباحثه و گفتگوست. تلویزیون به عنوان یک رسانه ملی مطلقا نباید تریبون هیچ کدام از جناح‌های سیاسی کشور باشد و همه جناح‌ها باید به صورت یکسان این فرصت را داشته باشند که بتوانند دیدگاه‌هایشان را بیان کنند. تلویزیون بلندگوی منافع ملی و مصالح مردم است ولی گفتگو در بخش‌های مختلف آن، چه گفتگوهای نرم و چه سخت، میزگردهای مختلف حتما برای جامعه دستاوردهای خجسته و بارآوری به همراه دارد. به گمان من تلویزیون باید این رویه را گسترش دهد. خود من هم در برنامه «چشم شب روشن» تلاش می‌کنم که افراد مختلفی را در حوزه‌های گوناگون دعوت کنم، تا الان هم خدا را شکر استقبال خیلی خوبی از مهمانانی که در برنامه حضور پیدا می‌کنند شده است. امیدوارم که نه فقط در برنامه آقای دخانچی بلکه در سایر برنامه‌های تلویزیون نیز این رویه بتواند جای محکمی را باز کند و مقطعی و زمانی نباشد و در واقع به عنوان یک رویه رسانه‌ای محکم به آن پرداخته شود. البته که این اتفاق فقط در برنامه «سختانه» هم نیست و امثال آقای قوچانی در برنامه‌های مختلفی در برنامه‌های شبکه افق نیز شرکت کردند که از هر نظر امر خجسته‌ای است. اما در همین بحث، ذکر یک نکته مهم را هم الزامی می‌دانم. تلویزیون مسئولیتی دارد و این کارهایی که الان شاهدش هستیم خیلی خوب است و باید آن‌ها را گسترش هم بدهد اما و اما نکته بسیار مهمی که وجود دارد این است که مسئولان هم باید سعه صدرشان را بالا ببرند. متاسفانه نکته‌ای که در رسانه‌ها به آن توجه نمی‌شود این است که فشاری که از ناحیه مسئولان به تلویزیون در حوزه‌های مختلف می‌آید خیلی سنگین است. متاسفانه، متاسفانه و باز هم متاسفانه سعه صدر و شرح صدر مسئولان خیلی پایین است و روز به روز هم بدتر می‌شود. همین مسئله تلویزیون را تحت فشار قرار می‌دهد. جالب است که حتی برخی از مسئولان از قدرت خاصی که دارند علیه تلویزیون استفاده می‌کنند و تلویزیون را در محاصره قرار داده‌اند. شرمنده‌ام که این موضوع را می‌گویم اما تلویزیون ایران با وجود اینکه کشور در تحریم است اما خودش هم در داخل آن تحریم مورد تحریم دیگری قرار می‌گیرد و متاسفانه کسانی که ابزارهای بودجه‌ای در اختیار دارند این رسانه را تحت فشار قرار می‌دهند. بگذریم. جامعه نیازمند شنیدن و دریافت نظرات کارشناسی در حوزه های گوناگون است. مثلا  در حوزه‌های اقتصادی، رسانه‌ای مثل تلویزیون می‌تواند کارهای زیادی انجام دهد، کارشناسان مختلفی هم در جناح اصولگرا و هم اصلاح‌طلب وجود دارند که حرف‌ها، نقدها و تحلیل‌های محکمی درباره شرایط اقتصادی کشور و جزئیات آن دارند. تا جاییکه من اطلاع دارم و مطمئن هم هستم تلویزیون حاضر است این افراد را دعوت کند اما ظرفیت برای شنیدن در مسئولان بسیار پایین است. به عنوان جمع‌بندی مبحث‌مان درباره رویکرد تازه تلویزیون شما این این امر را اتفاقی مقطعی می دانید یا رویه‌ای که قرار است ادامه‌دار باشد؟ این مسئله را باید تلویزیون پاسخ دهد، من خودم امیدوارم که این اتفاق تبدیل به یک رویه شود، چون باز هم تاکید می‌کنم حتما و حتما جامعه‌ای که در آن افکار و اندیشه‌های مختلف وجود دارد (که البته مضر به منافع ملی نیستند و دلسوز کشورند و هر کدام از منظری شرایط را تحلیل می‌کنند) باید بتوانند در افزایش آگاهی تحلیلی و عقلانی (و نه احساسی و عاطفی و بی مبنا) جامعه نقش آفرین باشند. قطعااگر افکار مختلف در همه رسانه‌ها، چه صدا و سیما و چه رسانه‌های مکتوب و مجازی فرصت خجسته‌ای داشته باشند تا بتوانند حرف‌هایشان را بزند و افکار عمومی با تحلیل‌هایشان آشنا شود حتما برای جامعه مفید است. جامعه آگاه حتما و حتما افق‌های روشن‌تر و بهتری را می‌تواند ببیند و به سمت آن حرکت کند. 58244


تله سینما

خبرآنلاین

عناوین تصادفی