آخرین اخبار

داستان وزنه گلی مولانا به چه نکته‌ای اشاره می‌کند؟

18:01:32 1396/03/12


به گزارش خبرآنلاین این نکات تفسیری به شرح زیر آمده است: این آیات بر دو نکته مهم در زندگی انسان تاکید دارد: نکته اول: تفکری که معتقد است انسانی که مرتکب گناه می شود و به لذت ها و شهوت ها می پردازد، تصور می کند در غنیمت شمردن و بهره گیری از ساعتی از زندگی خود موفق و پیروز شده است. این اشتباه بزرگی است اگر کسی تصور کند علت اینکه خداوند مردم را از پاره ای گناهان بازداشته به خود خدا بازمی گردد. حاشا که او چنین باشد. خدا از همه جهانیان بی نیاز است، چنان که آیه کریمه می فرماید: «انَّ اللهَ لَغَنِی عنِ العالَمین». اوامر و نواهی که متوجه مردم است، جملگی به مصلحت مردم است. کسی که گناه می کند، نباید تصور کند که فرصت را غنیمت شمرده و پیروز شده است و کسی که به لذت ها و شهوت ها و تمایلات خویش نپرداخته نباید احساس کند خویش را محروم کرده است. داستان وزنه گلی از مثنوی مولانا

جلال الدین رومی، در مثنوی خود داستانی نقل می کند که برای توضیح این تفکر مناسب است. او می گوید که در زمان های گذشته، در زمانه ای که مردم به جای ترازوهای جدید و دقیق امروزی از سنگ یا گل برای وزن کردن استفاده می گردند، مردی که مرض خوردن خاک یا گل داشت به دکان آمد تا کمی شکر بخرد. کمی شکر خواست، صاحب دکان وزنه ای گلی در کفه ترازو گذاشت و رفت تا شکر بیاورد. مشتری غیبت صاحب دکان را غنیمت شمرد و تکه ای از وزنه گلی را خورد. صاحب دکان متوجه شد و از همین رو رفتن و آمدن خود را تکرار کرد تا مشتری وقت بیشتری برای خوردن خاک داشته باشد تا در نتیجه از وزنه ای که شکر را با آن می کشد، کاسته شود. مشتری نیز تصور می کرد فرصت را غنیمت شمرده و چیزی را می خورد که از آن لذت می برد، در حالی که او از سهم خویش می خورد و وزن شکرش کم می شد و پول بیشتری پرداخت می کرد. مولوی سپس می گوید انسانی که از فرصت ها استفاده می کند تا مرتکب گناه شود، بسیار به این فرد شبیه است. تصور می کنیم که با انجام دادن گناه از فرصت ها استفاده کرده ایم، اما در حقیقت گناهان و سیئاتی که از آنها نهی شده ایم به مصلحت آدمی نیست بلکه به گمراهی شخصی یا اجتماعی می انجامد. از اینجا به این نتیجه می رسیم که همه محرمات برای انسان محدودیت نیست، بلکه برای صیانت از انسان و ارتقای اوست و تلاشی است برای حفظ سلامت نفس و فکر و جسم او. جدای از اینها مسئله حلال و حرام انسان را از آنچه هست بالاتر می برد تا در محیط خود ذوب نشود و شایستگی داشته باشد تا جانشین خدا باشد نه اینکه موجودی زمینی و معمولی باشد. با این معنا آیات ادامه می یابد: «مَن جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ» همچنین می خوانیم: «أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ أَن يَسْبِقُونَا سَاء مَا يَحْكُمُونَ » قرآن کریم نتیجه را این گونه خلاصه می کند که: «إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ» بنابراین نه کسانی که مرتکب گناه می شوند، از فرصت ها استفاده کرده اند و نه آنان که به جهاد و وظایف خویش پرداخته اند، خسران دیده و از لذت ها محروم شده اند، بلکه به سود خود جهاد کرده اند و اوج گرفته اند و سرشت ذاتی و اجتماعی استواری برای خود ساخته اند. نکته دوم: نکته ای که نیکوست بر آن تاکید شود و آن را از کلمه «یسبقونا» می فهمیم این است که ظالمان یا دشمنان، کسانی که وسایل ظلم بر مومنان را آماده می کنند و کسانی که بر ضد انسان و سلامت انسان پنهانی توطئه می کنند، گمان نبرند که از ما گریخته اند و در گوشه ای پنهان از خدا این کار را انجام داده اند. این ممکن نیست، ظلم هم دوام ندارد. انسان مومن و درستکار به مجرد مواجه با ظلم، ولو اینکه تاخیر کند، بازخواهد گشت، چرا که فعالیت انسان مومن فعالیتی هماهنگ و همساز با هستی است و در جهان جاودانه است. اما کارهای گناهکاران، حتی اگر از مومنان پیش بیافتند فعالیتی هماهنگ و همساز با حقیقت هستی نیست، بلکه حرکتی مخالف امواج هستی و حرکت هستی است. بنابراین این فعالیت ها محکوم به نابودی و فناست. چرا که آسمان و زمین بر اساس حق و عدل آفریده شده و آنچه خدای تعالی امر کرده یا از آن نهی کرده، همگی به مصلحت انسان است. /۶۲۶۲  


تله سینما

خبرآنلاین

عناوین تصادفی