باران کوثری اتفاقهای آن دوران میتوانند دیوانهام کنند
09:00:34 1395/08/12
به گزارش ایسنا، باران کوثری گفتوگوی بلندی با روزنامه اعتماد داشت که گزیدهای از آن را در زیر میخوانید:
- شاید اوایل یعنی مشخصا زمانی که با امیررضا کوهستانی یا آقای یعقوبی کار میکردم حضورم در تئاتر کمی غیر منصفانه تحت تاثیر این اظهار نظر که بازیگر سینما به تئاتر آمده است، قرار گرفت وگرنه تئاتر همواره برایم دغدغه جدی بوده.
- در تمام این سالها همواره تاکید کردهام که نه تنها اجراهای امیررضا کوهستانی و محمد یعقوبی که هیچ نمایشی به دلیل حضور بازیگر چهره با استقبال مواجه نمیشود. تئاتر چهرههای صاحبنام خاص خودش مثل حسن معجونی، رضا بهبودی، سیامک صفری، پانتهآ بهرام، علی سرابی، احمد ساعتچیان و پانتهآ پناهیها را دارد.
- تئاترِ خوب همواره به امر سیاسی بدل میشود. گذشته از این که یک عده انسان زنده روی صحنه هستند، وقتی نمایشی شعور و دغدغه داشته باشد، امکان دارد به نظر بعضی خطرناک جلوه کند. به نظرم اصولا خطر تئاتر در همین زنده بودن است. به همان اندازه که توقیف یا کشتن یک نمایش برای عدهای ریسک دارد، به همان اندازه زنده ماندن آن خطرناک محسوب میشود؛ حتی بیشتر از سینما.
- تئاتر به نظرم یک حرکت اجتماعی است که به راحتی قابلیت تبدیل شدن به جنبش را دارد.
- هیچوقت به طور صریح و روشن به من اعلام نکردند که اجازه کار ندارم. وقتی هم تماس میگرفتم تا دلایل را جویا شوم آقای سجادپور میگفت: «شاید خود کارگردانها علاقه ندارند با شما همکاری کنند.» هیچوقت واضح بیان نشد ولی دلایل قابل حدس است. به دلیل یک سری فعالیتهایی که اصلا هم از انجامشان پشیمان نیستم.
- خوشبختانه هنرمندان سینما همواره از کارزارهای سیاسی سربلند بیرون آمدهاند. یعنی موضعگیری روشن داشتند و اکثرا هم در همان جهتی گام برداشتند که با خواست مردم همسو بود.
- متاسفانه عربدهکشی، به کار بردن الفاظ رکیک یا بگمبگمهایی که به واسطه میزان وقاحت، طرف مقابل را وادار به سکوت کند، در دورهای باب شد. در یک اشتباه تاریخی به نظرم این بلا بر همه ما نازل شد تا یک نفر به خودش حق بدهد با صدای بلند هر چه به دهنش میآید، بیان کند.
- هنرمندانی را میشناختم که ادامه اجراهایشان در شرایط خاص نوعی اعتراض محسوب میشد. هنرمندانی را میشناسم که هر طور بود در اجراهایشان یک نشانهای آشنا برای مردم گذاشتند و به حضور در بعضی محافل «نه» گفتند.
- نخستین بار به واسطه حضور در یک نمایش متوجه بحث ممنوعالکاریام شدم. همان زمان گروه اعلام کرد بدون من به اجراها ادامه نمیدهد. با این که اصرار کردم بازیگری جایگزین شود اما گروه موافقت نکرد و همین به یک اتفاق بدل شد. بعد از ما مسوولان به یک گروه اعلام کرده بودند «شما بیایید سریع جای این گروه اجرا کنید که خالی بودن سالن مشخص نشود.» اما اتفاق جالبتر وقتی رخ داد که آن گروه دیگر هم پیشنهاد مدیران را نپذیرفت.
- من هم کنار رخشان بنیاعتماد بزرگ شدهام و حداقل چیزی که از مادرم یاد گرفتم این است که راحت جا نزنم. در حقیقت تصور میکنم ما وضعیت راحتتری را تجربه میکنیم. چون آنها در شرایط حساس و پیچیدهتری کار خود را آغاز کردند. نمیخواهم بگویم نگاه صددرصد جنسیتی ولی به هر حال میزانی از این رویکرد در برابر کارگردان خانم قرار داشته است. مثلا زمان فیلمبرداری یکی از فیلمهایش – نرگس یا روسری آبی- یکی از آقایان به پدرم میگوید شما چرا اجازه میدهید چنین فیلمهایی بسازد؟ با این نگاه قطعا کارگردانها و بازیگران آن نسل کار پیچیدهتری انجام دادهاند. آنها از جنگ نابرابرتری گذشتند. بنابراین شرایط برای ما بسیار سادهتر است.
- اگر بگویم در این چهار سال هیچ اتفاقی رخ نداده، کمی بیانصافی است ولی نه به این معنا که صددرصد یا حتی پنجاه درصد رضایتم را جلب کند. ولی واقعیت این است که اتفاقهای آن دوران میتواند من را دیوانه کند، چون شما میدانید باید با افرادی صحبت کنید که اصلا علاقهای به وجود سینما و تئاتر ندارند.
- در این دولت حداقل با افرادی مواجه هستیم که میشود با آنها صحبت کرد وگرنه من در این دولت هم فیلمی داشتهام که هنوز اکران نشده است.
- معتقد نیستم همان اتفاق گذشته در جریان است ولی تاکید دارم در این دولت اتفاق عجیبی نیفتاد. وزارت فرهنگ و ارشاد دچار محافظهکاری بوده و این محافظهکاری به این دلیل اتفاق افتاده که جاهای دیگر دستشان باز باشد. حتی میتوانم این جریان را بپذیرم ولی نه در شرایطی که این دولت و مجلس بیشترین رای خود را به واسطه حمایت هنرمندان به دست آوردهاند.
انتهای پیام
تله سینما
ایسنا