بیوگرافی
جیم کری با نام «جیمز یوجین کری» بهدنیا آمد. پدرش ساکسیفونیست جاز بود و به همین دلیل از کودکی در نمایشها و برنامههای کمدی حضور داشت. با بی کاری پدرش وضعیت خانواده نا مساعد شد و وی مجبور شد بعد از مدرسه در یک کارخانه کار کند. به همین دلیل دبیرستان را رها کرد و پس از مدتی کارگری در ۱۹ سالگی از تورنتو به لس آنجلس نقل مکان کرد.
در هالیوود مدتی اجراهای کمدی تک نفره را در کلوبهای شبانه تجربه کرد و آرام آرام وارد سینما شد.
تا یک دهه پس از انجام فعالیتهای سینمایی نقش مهمی را بدست نیاورد. در اولین فیلمهایش هیچ نشانی از استعدادهای نمایشی خود بروز نداد و در سالهای بعد شاید مهمترین فیلم کارنامهاش پگی سو ازدواج کرد از فرانک کوپولا باشد که نقش حاشیهای را در آن بعهده داشت. تا پایان سال ۱۹۹۲ جمعاً در هشت فیلم و چند مجموعه تلویزیونی ایفای نقش کرد و در بعضی از آنها با نام جیمز کری ظاهر شد.
اما «ایس ونچورا» پایان این دوره از فعالیتهایش بود. در این فیلم شادیاک جیم کری هم یکی از سه فیلمنامهنویس بود و نقش نخست را نیز بر عهده داشت و برای هر دو این کار تنها ۳۵۰ هزار دلار دستمزد گرفت.
در اینجا بود که برای نخستین بار قابلیتهای فراوان کمدیاش را به نمایش گذاشت و همین سبب شد با دستمزد کمی بیشتر نقش اول فیلم ماسک را از آن خود کند.
نمایش این دو فیلم در فاصلهای کوتاه و فروش بالای هردو کری را تبدیل به یک ستاره کرد. برای احمق و احمقتر در همان سال ۷ میلیون دلار دستمزد گرفت و با قبول نقش ریدلر در فیلم همیشه بتمن که قبلاً توسط رابین ویلیامز رد شده بود نشان داد که میخواهد متفاوت نیز باشد. در ۱۹۹۵ با نمایش قسمت دوم «ایس ونچورا» محبوبیتش بیشتر شد. در همین سال پس از هشت سال زندگی با «ملیسا وومر» که پیشخدمتی ساده بود از وی طلاق گرفت و یک سال بعد با لورن هالی همبازیاش در احمق و احمقتر ازدواج کرد که این هم یکسالی بیشتر دوام نیاورد.
پس از موفقیت ۴ کمدی پیدرپیاش برای فیلم «نصب کننده تلویزیون کابلی» (مرد کابلی) ۲۰ میلیون دلار دستمزد گرفت تا لقب گرانترین ستاره کمدی را از آن خود کند.
شکست تجاری «نصب کننده...» که بیشتر بدلیل چرخش او از طنز سطحی به طنز تلخ بود بلافاصله با فیلم «دروغ گو دروغ گو» با همان چهره قبلی جیم کری دوباره موقعیت کاری او را مستحکم کرد.
پس از این فیلم نشان داد که جایگاهی که در آن قرار گرفتهاست راضیاش نمیکند و سعی فراوانی کرد تا در فیلم کارگردانهای مطرح تر ظاهر شود و حاصل این تلاش بازی در نمایش ترومن از پیتر ویر بود که با شکستن دستمزدش به آن رسید.
نقش آفرینی کری در این فیلم خیره کننده بود و جایزه گلدن گلوب را برایش به ارمغان آورد. در دو فیلم بعدی او یعنی «مردی در ماه» و فیلم «من، خودم و آیرین» نیز خوب ظاهر شد و برای «مردی در ماه» دوباره جایزه گلدن گلوب را دریافت کرد و با دومی نیز محبوبیت بیشتری در بین سینماروها و صاحبان کمپانیها بدست آورد.
از آغاز فیلمبرداری «من، خودم و آیرین» با همبازیاش رنی زلوگر رابطهای نزدیک داشت که تا آستانه ازدواج هم پیش رفت اما جنجالها و حواشی رسانهای سبب شد این ازدواج منتفی شود.
اگر جری لوییس جایگزین ستارههای کمدی سینمای صامت بود جیم کری هم همان خصوصیات را از وی به عاریت گرفت و به آنها روح زمانه و سینمای مدرن دهه ۱۹۹۰ را دمید. در کمدیهای جیم کری پرده دریهای اخلاقی و شوخیهای گاه وقیح به شلوغی و طنز بزن و بکوب جری لوییس و هم دورههایش اضافه شدهاست.
در سالهای پایانی دهه ۱۹۹۰ کری سعی فراوانی کرد تا تنها یک کمدین موفق در گیشه نباشد. پذیرفتن نقش «ریدلر» در «همیشه بتمن» که نه نقش اول بود و نه دستمزد بالایی داشت و بعد از «نصب کننده تلویزیون کابلی» و عدم موفقیت هردو او را نا امید نکرد و با بازی در «نمایش ترومن» و «مردی در ماه» به آن هدف خود رسید.
هر چند در این سالها آکادمی، او را حتی شایسته دریافت کاندیدایی اسکار هم ندانست اما او هم از سوی کانونهای منتقدان و هم از سوی جشنوارهها و هم در مراسم اهدای جوایز سالیانه مورد تقدیر قرار گرفت.
با بازی در فیلم خیره کننده «درخشش ابدی یک ذهن پاک» تجربه جدیدی را پشت سر گذاشت و نشان داد که در غیر کمدی نیز میتوانند خوش بدرخشد.
کری با دو چهره متفاوت و حرکات مخصوص به خود در آسمان سینمای امروز ستارهای محبوب است و همین دو چهره باعث میشود وی بازیگر مطرحی در سینمای معاصر به شمار آید.