بیوگرافی
در بسیاری از رده بندیهای سینمایی اسکورسیزی را به عنوان بهترین کارگردان زنده و معاصر دنیا پس از جنگ جهانی دوم و یکی از سه کارگردان برتر تاریخ سینما میدانند. کارگردانی که پس از گذشت نزدیک به ۵ دهه، همچنیان نامی بزرگ، مطرح و مهم در عرصه کارگردانی سینما میباشد که اکران هر فیلم جدیدش را اتفاق مهم سینمایی دانسته و به وفور مورد ستایش منتقدین واقع میشود.
اسکورسیزی همچنین رییس بنیاد جهانی حفاظت و نگهداری از فیلمهای قدیمی هم میباشد. مضامین معرف فیلمهای اسکورسیزی حول و محور شخصیتهای ایتالیایی و ایرلندی در جامعه آمریکا میچرخد که موضوعات اصلی فیلمهای او را درباره جنایت، مسخ انسانها، گناه و در نهایت رستگاری و همچنین خشونت خاص جامعه آمریکایی تشکیل میدهند. اسکورسیزی همچنین به کارگردان فیلمهای خشن و خونی معروف شدهاست که ممکن هست زیر تیغ سانسور بعضی از صحنههای فیلم در اکران یا نمایش تلویزیون قیچی و حذف بشود. شاید به همین علت هم هست که سالها جایزه اسکار نیز جدا از نیش تند سینمای انتقادی اش از او دریغ میشدهاست. گستردگی و قدرت دانش سینمایی اسکورسیزی را که وی را به دائرةالمعارف متحرک سینمایی تشبیه کردهاند همیشه ستودهاند و او را از مهمترین فیلمسازهای آمریکایی در سطح دنیا میدانند که عشق و علاقه فراوان و به گفته بعضیها دیوانه وارش به سینما را همه از آن خبر دارند تا جایی که کسی نیست که نداند سینما مترادف هست با نام یکی از مهمترین عشاقش یعنی مارتین اسکورسیزی.
او را با فیلمهای ماندگارش، خیابانهای پایین شهر، راننده تاکسی، گاو خشمگین، رفقای خوب و البته دوستی و همکاری متناوبش با بازیگر بزرگ سینما، رابرت دنیرو میشناسند. اسکورسیزی اسکار کارگردانی اش را برای فیلم موفق رفتگان به دست آورد.
نکته جالب توجه در مورد رکورد منحصربهفرد او اینکه، از ۵ فیلم اسکورسیزی از سال ۲۰۰۰ به بعد کارگردانی کردهاست، ۴ فیلم کاندید بهترین فیلم و کارگردانی سال در مراسم جایزه بافتا، جایزه گلدن گلوب و جایزه اسکار شدند! و در این بین جایزه اسکار بهترین کارگردانی را برای رفتگان و جایزه گلدن گلوب بهترین کارگردانی را برای سه فیلم دار و دستههای نیویورکی و رفتگان و هوگو دریافت کردهاست.مارتین اسکورسیزی (زاده ۱۷ نوامبر ۱۹۴۲) در کویینز نیویورک منطقه ایتالیاییهای آمریکا میباشد. نیویورک دهه ۴۰ و ۵۰ محل جنایت کاران و گانگسترهای قومیتهای مختلف بود. اسکورسیزی در محلههایی بزرگ شد که پاتوق ایتالیاییهایی خلاف کار بود و همین عامل باعث شد تا در شخصیت اسکورسیزی همیشه ردی از گانگسترها به جای بماند. و نمود عینی این واقعیت هم دیالوگ معروف یکی از فیلمهایش به نام رفقای خوب است که شخصیت اصلی فیلم در بخشی که هنوز نوجوان است چنین میگوید که برای من گانگستر بودن بهتر از رئیس جمهور امریکا شدن است. با دانستن این واقعیت که جامعه و اجتماع بی رحم است و با دانستن این واقعیت تلخ که همیشه ضعیف تر نابود میشود اسکورسیزی رشد کرد وبه فیلم سازی محبوب بدل گشت...
در هر حال او تنها فرزند خانواده اش بودهاست. پدر و مادرش، چارلز و کاترین اسکورسیزی هر دو در صنعت پوشاک مشغول بودند. اما مارتین کودک نحیف و رنجوری بود که اکثر اوقات به خاطر بیماری آسم در خانه به سر میبرد. در کودکی مذهب و حضور در کلیسا مهمترین وجه زندگی اسکورسیزی را تشکیل میدادند. اما در دوران نوجوانی با رفتن به سینما و دیدن فیلمهای آن زمان به همراه پدرش هوای سینما به سرش زد. به همین خاطر آرزوی اصلیاش که کشیششدن بود را رها کرد و از مدرسه علوم مذهبی مستقیماً به دانشگاه فیلمسازی نیویورک رفت تا در سال ۱۹۶۶ مدرک تحصیلی اش را دریافت کند. پدر و مادر اسکورسیزی که از همان ابتدا از فیلمساز شدن مارتی تعجب کرده بودند و حتی به طعنه میگفتند که او دیوانه شده هست! به تدریج در فیلمهای پسرشان، خودشان نیز نقشهای کوتاهی را بازی میکردهاند که از آن جمله میتوان به بازی هر دو در رفقای خوب اشاره کرد.